حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

کاریکلماتور

1-شطرنج هم کیش داره اسب داره فیل داره !

2-برفک تلویزیون پر از صدایه اما دیدنی نیست!

3-ماه هلالش  نیمرخه خودش یه سلفی کامله!

کاریکلماتور

1-کلاغی که سیاه نباشه زاغه زاغی که سفید نباشه کلاغه.

2-خرس با تمام هئبتش ماهی  میخوره.

3-سیب زمین نداره اما سیب زمینی  داره.

4-روحت شاد همان روحی هست که غم خورده مرده یا همون روح شادیه که مرده. در کل هر دو شاد میشوند.

5-سالاد سزار نان دارد.اما سزاوار نیست بدون نان خورده شود.سزار  بدون نان زار هست.

6-چراغ قرمز اگه  آبی بعدش بود یا آبی یا قرمز بود چهارراه فوتبالی میشد!

7-سالی که تموم میشه سال نیست. سالنامه هست.

8-مربای به رو خورد به به کرد. به رو خورد اه اه کرد.

9-صبح که بخیر میشه. شب بخیر میشه. عاقبتت بخیر میشه.کلان خیریت درش هست.

10-لواشک اگه شیرین شد یا ترش نسخه بعدیش لواشک شوره. و حتی فلفلی.

11-ما همان من هست. ماما همان من ها را کنار هم میگذارد میشود ما.

12-راهی که کجه اسفالتش لوسه.

13-دم اسبی. دم خروسی. چقدر ملوسی.هر چی اسم حیوانه روی مو گذاشتند.یکی نمیگه موی بسته. موی خسته.حتی چرخ بال !

14-راه آهنه اما آهن راه نیست.قطار آهنه. اما آدم آهن نیست.آهن فسفر داره. اما فسفر آهن نیست!

15-پائیز با تمام برگ ریزانش خوراک دارد. یک دفتر خاطره با وسط برگ خورده.هر برگی خزانی دارد. هر خاطره ای پائیزی.

16-شوت بال همون فوتباله.فوت میکنه با پاش تو شوت .اما بال نداره ولی گل میشه بال در میاره.

کاریکلماتور

1-روغن سرد تخم مرغ پز نیست استخر بچه دنیا نیومدست.

2-قطاری که به مقصد نرسه به مبدا  هم نمیرسه.

3-خمیازه خم آوازه که بلندش ریتم پروازه کوتاهش ریتم سر اغازه.

4-بن بست همون بسته ایه که باز نمیشه.

/چنگیز با مامانش میرن خواستگاری/


چنگیز که خیلی فیلم رمانتیک دیده بود زد وسط کاسه کوزه ریخت بهم گفت ننه پاشو بریم خواستگاری. ننه گفت خواستگاری کی!گفت دلنگیز دختر پرویز . ننه برداشت برنداشت گفت اون واسه تو خیلی لقمه بزرگیه. گفت ننه فقط 45 سالشه. ننه گفت سنش نه وزنش 120 کیلویه تو 45 کیلو و دویست گرمی. که چنگیز گفت مهم وزن نیست مهم دله. گفت ننه دلت پیشش گیره یعنی. گفت آره ننه دلم دیروز پنچر شد رفتم دیدم دلنگیز میخواد با کامبیز عروسی کنه. ننه گفت بپر موتوروتو روشن کن برم بگیرمش برات. گفت ننه بنزین نداره. گفت اشکال نداره یه چهار لیتری کنار خونه هست همونو بریز توش گفت ننه اونو بریزم تو موتور میزنمون به در و دیوار که ننه گفت باید شب بیام ببینم چی هست توش چنگیز گفت ننه کیشمیشه خیس کردست. گفت ننه کیشمیشش تازست. گفت ننه برخیز برویم.ترک موتور براوو سرعت 25 کیلومتر خونه دلنگیز دو تا چهارراه بالاتر موتور کشش خاموش ننه جیغ کمک. مردم دور جمع گفتن چی شده ننه گفت موتورشو هل بدید روشن بشه. همه مونده بودن موتورو هل بدن یا ننه چنگیزو آروم کنن. که همسایه آب قند ریخت آورد ننه خورد سوار گاز دم خونه. پیاده.چنگیز با لگد رفت تو در . که بابا دلنگیزم اومد دم در با مشت گذاشت تو چشم چنگیز دعوا شدو کتک کاری چنگیز اخرش گفت عاشق دخترتونم. باباش پرید بقل چنگیزو ماچو بوسه بزور دستشونو گرفت آورد تو گفت از اول میگفتی با لگد که هیچی با موتور میومدی تو اصلان.

خلاصه رفتن نشستن. عروس اومد چایی آورده بود اول بجا ننه هل کرد برد برا چنگیز که چنگیز دید استکانی نیستو سینی کجاست. گفت چایی پس کو ضعیفه. گفت مگه کوری نمیبینی. گفت کو گفت ایناش ننه اومد تخصصی برسی دید سینی گم شده تو 120 کیلو وزن از دستش گرفت ننه تعارف کرد بابا دلنگیز گفت به ننه چنگیز حالا ماشاء الله چند سالتونه ننه که چنگیز برخواستو رفت سمت بابا دلنگیز وسط فرش کشتی فرنگی و خلاصه بابا دلنگیزم گفت بمیرید منو بکشید تو داماد مایی چنگیز دید ای دل غافل دستش بد جور تو خود گردو افتاده. بابا دلنگیز گفت چنگیزخان شغلشون چیه. ننه گفت تو تیم محله دروازبانه. نقش تیرک رو داره. بابا دلنگیز گفت کی میرن تیم ملی ننه گفت فردا صبح قبل اذون دعوته به مسابقات کوچه بالا . بابا دلنگیز گفت اونجا چه خبره گفت قراره بره اونجا داور خطا کرد شعار بده. گفت عجب پس شغلشونم آبرومنده. ننه گفت تازه بعضی موقعا با موتور عصبانی بشه میره وسط زمین خاموش میکنه نمیزاره توپ رد شه . گفت احسنت . شعر وحشی بافقی رو خوند. مجلس تموم شد نتیجه نگرفتن کی نامزدیو اینها چون بابا دلنگیز گفت باید رو ازدواجم فکر کنم باز دعوا شدو ریخت بهم خلاصه آخر شب همه خوابیده بودن که کلاغه شروع کرد به خوندنو خونشونو میخواستو قصه تموم شده بود.

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان

کامبیز میخواد فیلم بسازه


کامبیز که فیلم هیچکاک دیده بود ,گفت منم باید هیچکاک بسازم.زد تلفنو به برق سوخت.بعد پاشد رفت خونه پرویز گفت میخوام فیلم بسازم  دوبل هیچکاک بشه.پرویز گفت دیشب باباتو دیدم کامبیز که گفت نه میخوام بره اسکار بعد بره تیم ملی. گفت موضوع فیلمت چیه؟ گفت یه نفر میاد تو کافه  بعد میره بیرون گفت جلل القدرت این چیه گفت معناگراست گفت معنیش چیه معنیش گفتم دیگه گفتم گفتی چی گفتی آهام معنیش اینه که کافه دیگه کافه نیست پس چیه هاهاها!!! خب معنیش سنگینه تو نمیفهمی بگو بفهمم تو نقش دربازکنی نقش سنگینیه درو باز میکنی من میام تو بعد میگی سلام من جواب نمیدم چرا جواب سلام واجبه خب معنایی هست چه معنایی داره معنیش اینه که فیلم صامته پس چرا من تو فیلمت سلام میکنم خب فقط سلام میکنی ولی کسی نمیشنوه چرا حجم فیلم بالاست اگه اینجوری بسازم میره جایزه ببر یک دندونو میبره چجوری اینکه اصلان تو فیلم کسی نباشه نظرت چیه فقط یه سالن کات تمام این بنظرم میره جایزه کشک طلایی رو درو میکنه آخه ایکیو فیلم باید ساختار داشته باشه پیرنگش چیه پی رنگش نباش.نقاشی ساختمونه چجوری نگاه کن دیالوگ نداره تازه سی و پنچ میلیمتری خیلی تمیز عالی راستی فیلم مغازه من اومدی گل بیار رو دیدی محشره موضوعش چیه میره تو مغازه بعد طرف میگه هی میگه درست حرف بزن میزنه تو گوشش بعد طرف میگه چرا زدی میگه چون خوردی بعد میگه گل بیار برام  که طرف یدونه میزنه تو گوشش میگه چرا تو منو حالا میزنی میگه جهان دار مکافاته اینجا طرف میشکنه بار فیلم رو دوشش میفته پایین بعد طرف میگه بیا از امروز قالی هامونو دوباره بشوریم اینجا کارگردان فوت میکنه چرا میگن حجم دیالوگ سنگین بوده چند نفرم تو سالن سینما شورش کردن چرا ؟ فیلمش خیلی برانگیزاننده بوده شورش کردن زدن کل سینما رو با خاک یکسان کردن پول بلیطشونو پس گرفتن ولی من فیلم میخوام بسازم پول بلیطشونو پس نگیرن قراره از بازیگر معروفی توش استفاده کنم کی پسرخاله جد نویره نتیجه ندیده کلوخ اندازه جد در جد بروسلی اگه قبول کنه فیلمم میره سشوار بعد میره خشکشویی بعد میره اسکار نظرت چیه تو فیلم موسیقی کرگدن ها رو بزارم نه صامت باشه راستی بنظرم فیلمو ده دقیقه ای بسازم بقیشه نسازم نه نود دقیقه ای بساز اسم فیلمم بزار اینجا چراغی روشن کن اگه راست میگی نه اسمشو میزارم کاستو بیار ماست بگیر راستی فیلم درباره قلقلی رو دیدی نه ندیدم باید تو فیلم یک نفر گم بشه همه بگردن پیداش کنن نه این دیگه تکراری شده یکی رو بزار همه نگردن پیداش کنن مثلان یک سایه  بعد همونجا تموم بشه فیلم چرا مفهومش سنگینه نه میخوام فیلمم نسخه اصلی باشه مثلان پشه ها شب ها کجا میرن بعد فیلم از اونجا شروع میشه که کوکب وارد میشه میگه بابا پشه بند رو باز کن زمستونه باباشم بگه تابستونم شد پشه ها رفتن اما دلنگیز رفت اینجا چون عاشقانه هست فروش فیلم میکشه بالا چون دلنگیز خیلی تاثیر داره بعد بابا بگه چنگیز بیا باباتو کشتن چنگیزم بیاد باباشو نجات بده از دست کیا؟ هر کی مثلان دارو دسته ی پرویز خلاصه اونم بگه دلنگیز همه گریه کنن بگن روح انگیز شد فیلم راستی اقتباسی هم میکنم از عشق سالهای پنیر بنظرم این فیلم جواب میده بفرست هفت تیکه تیکش کنن بره هفت سلاخی میشه بنظرم محتوای فیلم رو درست در نظر بگیر مثلان بوم صدا نیاد وسط اتاق بگه حالتون چطوره یا بنظرم تو فیلم سال 45 یدفه 206 کنار خیابون نیاد اینارو در نظر بگیری از سلاخی میاد تیکه تیکه میشه اما اگه دیالوگ ها درست باشه تپیک سازی هم عالی  بعدش سناریو فوق العاده طراحی صحنه عالی دوربین درست بگیره.خلاصه آستانه وسطو پایانه هم خوب باشه میاد رو نیم تیکه خلاصه اگه باز بازیگرا هم عالی همه چی درست میشه بدک نبود هیچکاک بسازی برو بالاتر همه چی درست عالی بشه رفتی فینال کار سخته ها آره بابا سینما کلی دیالوگ حفظ کنی خوب اجرا کنی خیلی داستان داره بنظرم دوبلور نمیخواد  چرا خود بازیگر باید بتونه دیگه  نه خب دوبلورم صداش خوب باشه یک  عالی میشه دو خیلی خوب سه متوسط  بنظرم مردی با بیژامه گمشده رو بساز موضوع فیلم این باشه که یک نفر وسط فیلم نقش اینو داشته باشه که بگه کجایی دقیقن کجایی بعد اون بگه تیتراژ نه این فیلما محتوا نداره الان فیلم باید بسازی که رو اسکار رو ماله بکشه نظرم برو فیلمای آنتونی باقالی رو نگاه کن فیلم میسازه در حد خیلی عالی مثلان کاکتوس ها نانوایی آجر اسم فیلم میشکنه شاخیه اسمش موضوع فیلم چیه کاکتوس آجر نان نیست آخرش چی میشه آخرش قشنگه میگه کاکتوس که رو آجر بزاری نون در نمیاد همه اینجا هنگ کردن چجوری میگن دارن فضانوردان رو این مسئله کار میکنن که از فضا این فیلم رو دیدن  از غذا و از بدون غذا این فیلم کپی فیلم منو مورچه خوار شما همه اقتباس شده مورچه خوار میگ میگ رو دادن به فوتبالیست آخرش شده مورچه خوار بدون فوتبالیست یعنی در این حد دلار رو فیلم تاثیر گذاشته الان دلار مزنه آجر چنده ولا رو قیمت ارز که نه فرض میگیرم دلاری اونقد فیلم نکاتیو و صندلی خالی حالا سالنو اجاره و اینها میشه تقریبن فیلم ساخت فرستاد فضا اونجا جایزه مریخ رو ببره نه کلیشه ایه  فیلم باید رو زمین باشه دیگه الان دوره زمینی ساختنه فیلم باید یجوری باشه که زمینی ها لذت ببرن خب اونجوری باید دویست سال واستی چرا زمین الان فیلم زیاد داره تو باید فیل بسازی آپلو هوا کنی تا فیلمت بگیره جای فیلم فرش آبی رو حالا فرش قرمز بیخیال چرا قرمزته نه مسئله رو ورزشی سیاسی نکن قرمز یا آبی مهم بنفشه! چرا همینجوری حالا اگه سرخابی شد چی مهم اینه که تو فیلمی بسازی که بره اکران بعد بره تیم ملی خلاصه اگه خواستی فیلم بسازی اینارو در نظر بگیر اینجور که تو گفتی من میرم کشکمو میسابم چرا آخرش میشه غذا خب هنر اینه دیگه عشق میخواد والا میشه بازار پوست فروشان محله چند آباد نمیشه بابا هزینه بازیگر حساب کن غذا و خلاصه الان آجر مزنش چنده بیخیال آجر الان آهن رو آهن بزاری میشه ساختمون چی میگی بابا من فکر کردم میشه برج نه الان سر نهایتش بتونی قلک بسازی توش ده تومنی بندازی بیخیال من رفتم برو خب من چکار کنم کجا میری همونجا که آهو لونه داره های بله کجا دقیقن آهو چیه الان گربه ها هم صنفی شدن  چجوری غذا بریزی نمیان دیگه چرا میگن این چیه ریختی یارو یک قطره روغن ریخته تو غذا گربه میگه میو میو نمیاد اصلان خب برا کلسترول گربه مفیده تازه گربه ها الان دیگه دسته جمعی میرن اردو کجا هر جایی که ساندویچ خور زیاد باشه بیخیال گربه الان آجر مزنش چنده راستی رفتی سلام برسون به کی آنتوان هیچکاک چی آنتوان؟ من به اسم شناسنامش میشناسم بچه ها میگن اسمش آنتوان بوده تغییر داده شده قلی نه اون هیچکاک نیست اون پرویز بوده نه جون شما رفتی به پشه ها سلام برسون من رفتمممممممممممممم

 ---

طنزنویس-حسام الدین شفیعیان