حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزامیر

18  زیرا مسکین همیشه فراموش نخواهد شد؛ امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.

 دهان او از لعنت و مکر و ظلم پر است؛ زیر زبانش مشقّت و گناه است؛

14  البته دیده‌ای زیرا که تو بر مشقّت و غم می‌نگری، تا به دست خود مکافات برسانی. مسکین امر خویش را به تو تسلیم کرده است. مددکار یتیمان تو هستی.

10  ای خدا، ایشان را ملزم ساز تا به‌سبب مشورتهای خود بیفتند، و به کثرت خطایای ایشان، ایشان را دور انداز زیرا که بر تو فتنه کرده‌اند،

 ای خداوند، بر من کرم فرما زیرا که پژمرده‌ام! ای خداوند، مرا شفا ده زیرا که استخوانهایم مضطرب است،

 خداوند استغاثهٔ مرا شنیده است. خداوند دعای مرا اجابت خواهد نمود.

 پادشاهان زمین برمی‌خیزند و سروران با هم مشورت نموده‌اند، به ضد خداوند و به ضد مسیح او؛

 لیکن تو ای خداوند گرداگرد من سپر هستی، جلال من و فرازندهٔ سر من.

 او که بر آسمانها نشسته است می‌خندد. خداوند بر ایشان استهزا می‌کند.

King David playing his harp - Picture of Jerusalem, Jerusalem District -  Tripadvisor

مزامیر

 نقرهٔ خود را به سود نمی‌دهد و رشوه بر بی‌گناه نمی‌گیرد. آنکه این را به جا آوَرَد، تا ابدالآباد جنبش نخواهد خورد.

 خداوند را همیشه پیش روی خود می‌دارم. چونکه به دست راست من است، جنبش نخواهم خورد.
 از روی شریرانی که مرا خراب می‌سازند، از دشمنان جانم که مرا احاطه می‌کنند.
 تا به کی در نفس خود مشورت بکنم و در دلم هرروزه غم خواهد بود؟ تا به کی دشمنم بر من سرافراشته شود؟

12  زیرا او که انتقام گیرندهٔ خون است، ایشان را به یاد آورده، و فریاد مساکین را فراموش نکرده است.

مزامیر

 به رحمت تو وجد و شادی می‌کنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناختهای؛

17  ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خوانده‌ام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند.

10  ای خداوند بشنو و به من کرم فرما. ای خداوند مددکار من باش.

11  ای خداوند طریق خود را به من بیاموز و به‌سبب دشمنانم مرا به راه راست هدایت فرما.

11  زیرا قصد بدی برای تو کردند و مکایدی را اندیشیدند که آن را نتوانستند بجا آوَرْد.

 شریعت خداوند کامل است و جان را برمی‌گرداند؛ شهادات خداوند امین است و جاهل را حکیم می‌گرداند.

مزامیر

 از شکم بر تو انداخته شده‌ام. از رحم مادرم ملجای من تو بوده‌ای و تسبیح من دائماً دربارهٔٔ تو خواهد بود.

17  ای خدا از طفولیتم مرا تعلیم داده‌ای و تا الآن، عجایب تو را اعلان کرده‌ام.

23  چون برای تو سرود می‌خوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه داده‌ای.

15  اگر می‌گفتم که چنین سخن گویم، هر آینه بر طبقهٔ فرزندان تو خیانت می‌کردم.

24  موافق رأی خود مرا هدایت خواهی نمود و بعد از این مرا به جلال خواهی رسانید.

12  ملوک لشکرها فرار کرده، منهزم می‌شوند و زنی که در خانه مانده است، غارت را تقسیم می‌کند.

 آنانی که قصد جان من دارند، خجل و شرمنده شوند، و آنانی که در بدی من رغبت دارند، رو برگردانیده و رسوا گردند،

6  شامگاهان برمی‌گردند و مثل سگ بانگ می‌کنند و در شهر دور می‌زنند.

9  کیست که مرا به شهر حصین درآورد؟ و کیست که مرا به ادوم رهبری کند؟

10  دشمنانم به کوبیدگی در استخوانهایم مرا ملامت می‌کنند، چونکه همه روزه مرا می‌گویند، خدای تو کجاست؟

 من گنگ بودم وزبان خود را باز نکردم زیرا که تو این را کرده‌ای.

32  شریر برای صالح کمین می‌کند و قصد قتل وی می‌دارد.

14  مثل آنکه او دوست و برادرم می‌بود، سرگردان می‌رفتم. چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد، از حزن خم می‌شدم.

21  و دهان خود را بر من باز کرده، می‌گویند هَه‌هَه چشم ما دیده است.

14  از بدی اجتناب نما و نیکویی بکن؛ صلح را طلب نما و در پی آن بکوش.