حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

رود در وسعت مهربانی به دریا

به وسعت خیال تو دریا میشوم.و در نگاه تو رودی به سمت مهربانی میشوم. در کلام تو چسمه سار نور میشوم. و با تارپودی از زندگی سوی او میشوم.زندگی فرصت یکباره ی لبخندهاست. من برای تو شکوفه ای از غزل های او میشوم. و در خیال تو آرزوی رسیدن به تمام آرزوهایت میشوم.

پیله و پروانه

نگاه میکنی پیله را تا پروانه بشوی.تو زیبا میشوی در گشودن ریختن تمام ناملایمات.از رسیدن به شکوفایی تا در خود پیله های سختی را بگشایی و به رسیدن به پروازی با زیبایی برسی.پیله هایت را باز کن تو زیبایی.

برگ های پائیزی

برگهای پائیزی  خداحافظی تلخ از درخت و رویش بهارانه ی نو.فصلها رفتن و ماندن هست.درخت  میماند و برگها میریزند.زمین رویش نو میشود.فصلها سر آغاز شروعی دوباره.لبخند زمین از دورترین نقطه ی آسمان میشکفد.شکوفه های انسانی زنجیر میشوند.باور کن فصل رویش نو را در طلوعی که میزند به شیشه ی باران زده.اینجا مرز بین تقاطع رسیدن به لبخند زمین هست. جایی در تفکری که میزند شکوفه.باران با تمامی رنگین کمان هایش خلقت زیبای آفرینش هست.و پرندگان  خوانشی از فصلی نو را سرود میکنند.این حجم کلمات از رویشی در تفکر هست.پنچره ذهنت را باز کن.جایی که طلوعی زیبا هست.جایی در تمامی وسعت مهربانی قلبی که فانوسی میشود بر تابش.

فصل رویشی نو

پنجره را بازمیکنی و میسراید دلتنگی از فصل رویشی نو.بر پرچین خیال انگیز زندگی.پیچک مهربانی میپیچاند بر درخت ریشه از شور مهربانی.و میزداید غمها را در باور زمین.سایه ساری از گلچین سرودن زندگی در فصلی نو و برای تو میماند قصه های زمین در سراشیبی از حرفهایت.قلم بر پیکره خشک زمین جانی تازه میگیرد بر سلول های تراوش مغزی.قلب آهنگ تپیدن نو میگیرد و زمین سرد میشود از گرمای تابشی از کلمات بر ذهن انسان واژه میشود در سطر سطر دلش از شوریدگی های شور انگیز گفتن ها.پنجره را که باز میکنی.زمین حرفی نو دارد و کلمات واژه ای از سرودن.در کجای زندگی حروف را میچینی.زندگی خود حرف هائیست از سرودن برای کلماتی از گفتن ها.و واژه ها جملگانی از دلتنگی زمین میشود بر تاریخ گذشتن از عصر زندگی آجری.و قلم حرف میشود.و جمله بارش رویشی از کلمات.

کاریکلماتور

1-برج کج به منزل نمیرسه.

5-مسواکی که سخت بشه جای مرحم  زخم میشه.

4-شهر  یک کودک به اندازه یک جهان بزرگ هست.

1-تمام دلخوشی ها رخت پهن کردند.