/سکوت جلد آهنی تاریخ/
سکوت براده های آهنی روی خط تقاطع چراغ جان فشان بافندگی
خط تولید ریسمان تابیدن چراغ ریسه ای کوچه تنهایی خلوت بریدگی
صدای ناودان نیست باران قطره ای چکاچک چک چک قطره های بالندگی
صد دانه یاقوت الماس درون دسته به دسته ریسمان خسته چراغ بسته
کوچه بن بست خلوت پائیزی خیال تصور زمستان خسته
توقف ممنوع روبروی خانه ی پیرزن مادر تمام قصه های تاریخی
بابانوئل خسته کادوی بسته مادری کنج اتاق نشسته در رارو روی خودش بسته
شیک ترین هدیه سال کادویی بود که گنجشک به فنچ داد دهان دانه گرفته از هم
صلح نامه چندمین جنگ مورچه ها و کودک شن ریز دهانه ی زندگی
مردی روی تقاطع بلوار اندیشه ها باقالی میفروشد
مردی روزنامه به دست در مهدکودک آلزایمر گرفته منتظر کودکی هست از بزرگ شدنش
جهان جایی عجیب هست گاهی آنقدر وسیع و گاهی آنقدر کوچک مثال یک آلزایمر پاک کننده
حسام الدین شفیعیان
/چراغی روشن/
گاهی بر مضرب دو ضرب میشوم
تقسیم معادلات جبر میشوم
گاهی حداکثر اختیار میشوم
تعامل چند فصل از کوپه های قطار میشوم
بین دو پل در تکامل تعامل میشوم
سکوت جبر و اختیار را تعاون از تعاونی نمره چند میشوم
برای سمفونی زندگان مردگان میشوم
شکوهی در فصل بهاران پائیزی برگ ریز میشوم
برایم شمع روشن میکنی من فانوسی در دل شب میشوم
مثال طلوع فانوسی در بر خود تابش جهان درون از برون تقسیم بر ده میشوم
حسام الدین شفیعیان
/واژه واژه .کلمه کلمه/
در به در درون در درگاه در درون در از درگاه در کنج در گنجایش در
واژه واژه .کلمه کلمه.جمله جمله سطر سطر قطره قطره باران دریا
موج موج رود رود دریا دریا ساحل ساحل قاره قاره اقیانوس اقیانوس
زمین زمان زمانه زمین زمانه تاریخ زمانه درون تاریخ درون زمانه
پرگار خط کش رادیکال پشت تقسیم معادلات ضرب بر خود
فارسی کهن فارسی میانه و نو لهجه زبان کردی.لری.ترکی.آذری لهجه مازنی
سیاه و سفید اروپایی آسیایی آفریقایی همه انسانهای زمین
شلام و هلو و بونجو و مرحبا و کنی چیوا و ناماسته و سلام جهان
شعری که میزند آهنگ برای جهان جایی در بر دل شعری برای جهان
حسام الدین شفیعیان
/خط اعتدال وسط خط شعر/
نه تسلسل مدار میگردم
نه سمبولیسم خواه فقط مینگرم
نه سفسطه وار دور فلسفه چالش بر انگیزم
نه از آن سمت فلسفه میفتم نه از این سمت آن
چند اپیزود بهم ریخته در شعر حل شده در تفکر برون قرنی بیست و یک
نه خورده بورژوایم نه اسیر دست نوستالوژی شدهمیان تمام نوستالوژی هایم خط اعتدالست
درون فقر خورده ی تاریخ میگردم خورده خورده میخورند بورژواهای گاز زده از تاریخ
شریان جاری از پمپاژ قلب بر تکامل خون بر مغز مداد
مداد از درون فکر جوهره ی کمال
رگهای باز حیات و روح از زندگی
جسم از ماده و روح از زندگی
چرخش پیش برنده روح از جسم سنگین یا سبک
صدای ممتد سوت قطاری سمت زندگی
حسام الدین شفیعیان
/دفتر کاهی تاریخی/
مثال مغز مداد شکسته ام
یک کاغذ پر از خط نانوشته ام
کتاب را باز میکنی و من درون ورق های کاهی گذشته ام
خط میخی قوز کرده در تکامل یک سنگم
سنگ نوشته باستانی گم شده در دفتر صد برگم
صدای بلبلی درون پیچک خود میپیچم
درون غار تنهایی تاریخ دفتر پر از رازو و برگم
حسام الدین شفیعیان