حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

رفته از یاد...

روبرو دروازه ی تنهایی

پشت سر آهنگی پایانی

رودر روی شعری در قاصدکی که میرود به ناکجا

کجا آبادی از ناکجا آباد سرزمین بنفش

خاکستری و قهوه ای روشن از فکر رویایی بادبادک انگیز

چوب کبریت خیس خورده تلاطم شکستن قایق

درون خود دریای موج انگیز

روبرو دریا هست و شهر در تقاطع فکر رفته از یاد...

حسام الدین شفیعیان

شمع روشن باران زده

کودکی دید بر آینه پیری خود را

کودک پیر شد درون آئینه خود را

پیری درون آینه جای نگرفت شیشه های شکسته طوفان موج ها را

راه راه دوراهی ها بین چهارراه کودکی رفته پیری را درون آینه بر هم میزند

ضرب ضرب سن و تاریخ تاریخ های شمسی میلادی تاریخ نیامده بر قبل بعد قبلی که در اینه زده

خواب پریشانی احوال خنده روزگار

روزگار هی روزگار درختان باد بر پائیز زده

شمع میسوزد اما چراغدان  را باران نم نم خاموشی از روشنایی زده

حسام الدین شفیعیان

نهال درست رشد زنجیره بر زنجیره ها

کاش فکر را بارانی کنیم

نهال خوبی را رشد بذر ها کنیم

نهال درست شدن از بذر شکوفه میکند

کاش شکوفه ها را بهار جوانی کنیم

نهال آن را بستر  یک زنجیره ی انسانی چراغی بر اندیشه های فصل بهاران در شکوفایی کنیم

حسام الدین شفیعیان

میزگرد تک نفره

میزگرد تک نفره روبروی کلمات تقاطع زده

شور الفبای بی الف آهن زنگ زده

کوچ حروف روی سطر سطر یخ زده

دریاچه ی بی ماهی زنگار زده

غروب خورشید کلاغ را ماتم زده

سکوی بی قایق تور  ماهی بدون ماهی برف زده

صدای پای یک نفر برکه درخت شاخه های برگ ریزان زرد زده

شاعر-حسام الدین شفیعیان

قاصدک بارانی

ای قاصدک بارانی  کجایی

ای قاصد از آن پر کجایی

در  شب چو فانوسی زجهانی

فصلهای پائیز همچون فصل زمستان یک فصل جدید آشنایی

ای فانوس شب غزل گرفته در بر بهاران جای گرفته

ای نو به نو شدن ها

ای فصل دگر در کتاب ها

شعری که میزند به طوفان

ساحل زبر نبرد طوفان

باز امده از شب جدایی

در نور کند چهره در بر خورشید زبر روز روشنایی

ماه  شب زکجا سحر کند باز

هم شب زصبح نظر کند باز

گردش زلیلو ونهاری هم تقسیمو ز ضربو معادلات نهانی

گر جمع شود عدد زبر شو گر عدد شوی جوابی نو شو

در بر کتاب هست معما هم حلو هم مشکل سخن ها

حسام الدین شفیعیان